ترجمان حقیقت



سخن از علم و دانش امام علی (ع) است. دانش انسانی برگزیده، که هیچ بیان و قلمی را یارای توصیف او نیست. او که پیامبرخدا (ص) درباره اش فرمود: خداوند آن قدر از فهم و دانش به علی عطا فرمود که اگر فهم و دانش او را بین زمینیان تقسیم کنند، همه را در برخواهد گرفت (و همه دانا می شوند.)(بحارالانوار / جلد39)

 

آفتاب، پرتوهای پرفروغش را یک به یک بر می چیند؛ یکی را از میان دشتی پر از شقایق، یکی را از دل دریایی ژرف، یکی را از لابه لای شاخ وبرگ درختان، و دیگری را از سرزمین خشک و سوزان مکه! نسیم ملایمی از کوه حِرا برخاست، آرام و بی صدا بسوی کعبه پیش رفت. جماعتی، در دوّمین جمعه ماه رجب، در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند. فاطمه با چهره‌ای خسته، به دور کعبه بی‌تابانه می‌گشت، و در حالی که قطرات اشک بر گونه‌هایش سرازیر بود، چنین زمزمه می کرد: "پروردگارا! به تو ایمان دارم. همانا من به آیین جدّم حضرت ابراهیم خلیل، که بنیانگذار خانه توست، ایمان دارم. پروردگارا! ای خدای قادر و توانا؛ تو را سوگند می‌دهم به حق بنیانگذار این خانه و به حق این فرزندی که در شکم دارم، این زایمان را بر من آسان بگردان!" 
ناگاه در مقابل چشمان حیرت زده مردم، دیوار کعبه شکافت! و به محض ورود فاطمه، دوباره چون قبل به هم آمد.  فریاد تعجّب از همگان بر خاست و به دنبال آن سکوت سنگینی همه جا را فرا گرفت. آب در گلوها خشکید. حیرت و تعجّب بر چهره‌ها نقش بست. نفس‌ها از سینه‌ها بیرون نمی‌آمد.
کسی جرأت نداشت که مهر سکوت را بشکند و بگوید: لحظه‌ای پیش، دیوار کعبه شکافته شد و زن حامله‌ای به درون کعبه رهنمون شد!
چه کسی باور می‌کرد که سنگ خارا آغوش بگشاید و زن حامله‌ای را در خود جای دهد؟!
زمانی حیرت و تعجب افزون شد که تلاش کلید داران حرم، در گشودنِ قفلِ درِ کعبه به نتیجه نرسید!
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده می‌شد، تا از فرجام این راز آگاه شوند.
پس از سپری شدنِ مدتی نسبتاً طولانی، یکبار دیگر همان سنگ خارا آغوش باز کرد و سیمای درخشان «فاطمه بنت اسد» در حالی که «مولود کعبه» را در آغوش داشت، از درون کعبه طالع گردید.
غرور و شرف چون هاله‌ای سنگین بر سرِ مولود کعبه بال گسترده بود و پدرش ابوطالب در حالی که برق شعف از دیدگانش بیرون می‌زد، بانگ بر آورد: "هان ای مردمان! پسرم علی! در خانه خدا، دیده به جهان گشود." این حادثه پر شکوه و بی‌نظیر تاریخِ آفرینش، به روز جمعه، سیزدهم ماه رجب، در سی‌امین سال حمله ابرهه به خانه خدا که به عام الفیل معروف گردیده، اتّفاق افتاد.


آن روز که علی (ع) در مکانی مقدس به نام کعبه، دیده به جهان گشود، شگفتی همگان را برانگیخت، زیرا هیچگاه کسی در کعبه به دنیا نیامده بود و پس از آن نیز به دنیا نیامد، و این نبود مگر دلیلی بر بزرگی این مولود! و امروز ما میلاد انسان جامع و کاملی را پاس می داریم که جز خدایش و پیامبر (ص) کسی او را به درستی  نشناخت. چنانکه  پیامبر اکرم (ص) خطاب به او فرمود: "ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من." (روضةالمتقین، جلد 13) اما با این حال، علی چون خورشیدی تابناک در صفحه تاریخ می درخشد. ابن‌ابی الحدید از دانشمندان معروف و مشهور اهل سنت، در قرن هفتم وشارح برجسته نهج‌البلاغه در ضمن برشمردن فضایل علی(ع)می‌گوید: "چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش به فضایل و مناقب وی اعتراف می کنند و هرگز برای آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند!" 
آن گاه می افزاید: ". بنی امیّه، زمامداری اسلام را در شرق و غرب روی زمین به دست آوردند و با هر نوع حیله گری در خاموش ساختن نور او کوشیدند و هرگونه لعن و افترا را بر علی(ع) بالای منابر ترویج نمودند، هر کس که او را مدح و توصیف می کرد، مورد تهدید قرار می گرفت. هر روایتی که فضیلت علی(ع) را بازگو می کرد، ممنوع ساختند. حتی از نامگذاری به نام علی جلوگیری کردند. همه این اقدامات و تلاشها جز ظهور عظمت و جلالت شخصیت علی(ع) نتیجه ای در پی نداشت. در حقیقت این همه نابکاریهای بنی امیه مانند پوشانیدن آفتاب با کف دست بود. . حال من چه بگویم دربارۀ مردی که همۀ فضیلت ها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی خود را به او منسوب می نماید. آری اوست رئیس همۀ فضیلت ها. ." (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1)


اما چه کسی بهتر از خود امام می تواند خویش را توصیف کند. امام علی (ع) در ابتدای خطبه نورانی 175 نهج البلاغه به گوشه ای از علم و دانشی که خداوند در اختیارش گذاشته اشاره نموده و می فرماید: "سوگند به خدا، اگر بخواهم مى توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگى، آگاه سازم، امّا از آن مى ترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا (ص) کافر شوید. آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود مى سپارم. سوگند به خدایى که محمّد (ص) را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستى سخن نگویم."
این سخن امام (ع) حکایت از آن دارد که آنچه از علم و دانش امیرالمؤمنین امام علی (ع) به دست ما رسیده، تنها قطره ای از اقیانوس علم و دانایی اوست، بطوریکه اگر تمام آن به دست مردم می رسید، به خاطر نداشتن ظرفیت لازم برای دریافت چنین معارفی، از مسیر حق دور گشته، و به لحاظ فکری و عقیدتی دچار انحراف شدیدی می شدند.
در حدیثی زیبا رسول مکرم اسلام (ص) در این باره می فرمایند: "تو به عیسى بن مریم شباهت دارى (از نظر زهد و عبادت) و اگر از این بیم نداشتم که گروهى از امتم درباره تو (غلوّ کنند و) همان بگویند که درباره عیسى بن مریم گفتند، سخنى درباره تو مى گفتم که از کنار هیچ جمعیّتى از مردم عبور نمى کردى، مگر آن که خاک زیر قدم هاى تو را براى تبرّک بر مى گرفتند!" (اصول کافی/ جلد 15) 


علم و دانش مولای متقیان علی (ع) به اندازه ای وسیع و گسترده بود که بر تمام رموز و ریزه کاری های علوم مختلف تسلّط کامل داشت، به گونه ای که در مقابل هیچ پرسش و مسئله ای، دچار حیرت و سرگردانی نمی شد، و بلافاصله و بدون ذرّه ای معطلی به پاسخ و حل آن می پرداخت .
ابوالمویّد موفق بن احمد خوارزمی که از اکابر علمای اهل سنت است، در کتاب مناقب خود نقل می کند که: "روزی عمر بن الخطاب از علی بن ابیطالب (ع) پرسید: چگونه است که هرگاه از حکمی از احکام یا از مسئله ای از مسائل از شما می پرسند بدون معطلی جواب می دهی؟! علی (ع) در پاسخ به عمر، ابتدا کف دست مبارک را در مقابل او باز کرده و سپس فرمود: چند انگشت در دست من است ؟! عمر فوری گفت: پنج انگشت. حضرت فرمود: چرا تأمل و فکر نکردی؟! عمر گفت: نیازی به فکر نداشت زیرا پنج انگشت در مقابل من حاضر بود.
امام فرمود: تمام مسائل و احکام و علوم در مقابل من مانند این کف دست حاضر است، لذا در پاسخ به سۆالات بدون تأمل جواب می دهم. سپس امام به معلم بزرگی که این علوم و معارف را در اختیارش قرار داده اشاره می کند و می فرماید: "پیامبر اسلام (ص) همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک مى شود، و جاى نجات کسى که نجات مى یابد، و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاه کرده است. هیچ حادثه اى بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرد، و مرا مطّلع ساخت. در جایی دیگر امام فرمود: "پیامبر (ص) هر چه از حلال و حرام یا امر و نهى، یا اطاعت و معصیت که وجود داشت و یا تا روز قیامت اتفاق می افتاد را ترک نکرد و همه را به من آموخت و آن را حفظ کردم و یک حرف از آن را هم فراموش نکردم. سپس دست بر سینه من گذاشت و از خدا خواست که قلب مرا پر از علم و فهم و فقه و حکمت و نور نماید و مرا طورى علم دهد که جهل به من راه نیابد، و طورى حفظ کنم که فراموشى به من عارض نشود. "از همین رو، هر گاه خلیفه دوم، عمر بن خطاب، به مشکلی بر می خورد که کس دیگری قادر به پاسخگویی آن نبود، به نزد امام علی(ع) می رفت. و در این باره می گفت: "اى ابو الحسن! من از زندگى با کسانى که تو در میانشان نباشى، به خدا پناه مى برم." در جایی دیگر می گوید: "اگر على نبود، عمر هلاک مى شد."


تلاش و کوشش امام علی (ع) در جهت کسب فیض از پیامبر بزرگ اسلام (ص) یک تلاش مستمر و بی وقفه بود. و این تلاش او را به جایی رسانید که رسول گرامی اسلام (ص) در لحظات پایانی عمر خویش نیز علی (ع ) را از دریای بیکران علم و دانش خود بهره مند ساخت. 
عبدالله بن عمرو بن العاص نقل می کند که رسول خدا (ص) به هنگام مریضی در پایان عمر شریف فرمود: برادرم علی را صدا بزنید وقتی او را خواندند، نزد پیامبر (ص) آمد. آن حضرت او را با جامۀ خود پوشاند و سر مبارک را نزد او خم کرد هنگامی که علی از نزد پیامبر بیرون رفت به او گفتند: یا علی! پیامبر به شما چه فرمود؟! حضرت در جواب فرمود: "رسول خدا هزار باب از علم را به من تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می شود." (بحار الأنوار / جلد 38)

مرقد مبارک حضرت علی(ع) در نجف

در پایان ضمن عرض تبریک سالروز امام علی (ع) از خداوند متعال توفیق روز افزون و عمری با برکت را برای همه شما خوبان خواستاریم. . 



امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد و کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانه‌های خورشید، با تبر معرفت، بت‌های زمانه را خواهد شکست.

به گزارش ایسنا، بنا به نوشته مورخین، در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است و در این روز حضرت علی (ع) در خانه‌ خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام علی(ع) از هر دو طرف هاشمی نسب است.


القاب مشهور آن حضرت " اسدالله، مرتضی، امیرالمؤمنین و اخو رسول‌الله" بوده و کنیه‌های ایشان نیز "ابوالحسن و ابوتراب" است.


به دنیا آمدن امیرمومنان علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده‌اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی‌نظیر خوانده‌اند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود؛


* محمد مالکی می‌گوید: «وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ. وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِکَرامَتِهِ؛علی در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد. قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی علیه السلام را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او».
* حاکم نیشابوری می‌گوید: «ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است.» تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است.»
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمومنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی؛ پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب می‌گوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اول برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه عَزّوجَلّ؛ پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل».


حسن خلق حضرت علی (ع)


اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.تا آنجا که دشمنانش که نتوانسته‌اند بر او خرده‌ای بگیرند، این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند. یاران وی در این باره گفته‌اند: او همچون یکی از ما و در میان ما می‌زیست.نرم خو، و بسیار متواضع و آسان‌گیر بود و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم که دستهایش بسته و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند و از هیبت او هراس داشتیم.



امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد و کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانه‌های خورشید، با تبر معرفت، بت‌های زمانه را خواهد شکست.

به گزارش ایسنا، بنا به نوشته مورخین، در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است و در این روز حضرت علی (ع) در خانه‌ خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام علی(ع) از هر دو طرف هاشمی نسب است.


القاب مشهور آن حضرت " اسدالله، مرتضی، امیرالمؤمنین و اخو رسول‌الله" بوده و کنیه‌های ایشان نیز "ابوالحسن و ابوتراب" است.


به دنیا آمدن امیرمومنان علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده‌اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی‌نظیر خوانده‌اند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود؛


* محمد مالکی می‌گوید: «وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ. وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِکَرامَتِهِ؛علی در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد. قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی علیه السلام را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او».
* حاکم نیشابوری می‌گوید: «ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است.» تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است.»
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمومنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی؛ پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب می‌گوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اول برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه عَزّوجَلّ؛ پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل».


حسن خلق حضرت علی (ع)


اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.تا آنجا که دشمنانش که نتوانسته‌اند بر او خرده‌ای بگیرند، این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند. یاران وی در این باره گفته‌اند: او همچون یکی از ما و در میان ما می‌زیست.نرم خو، و بسیار متواضع و آسان‌گیر بود و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم که دستهایش بسته و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند و از هیبت او هراس داشتیم.



پرسش 

امام علی(ع) و منافقین
امام علی(ع) و منافقین
تاریخ انتشار : 1396/9/14
 
بازدید : 19101

سوال

برخورد حضرت علی علیه السلام با منافقین جه بود؟

پاسخ

 امام علی علیه السلام در دوران خلافتش با دو دسته عالمان منافق و تمداران دورو روبرو بود و هر دو دسته را افشا کرد و از مردم خواست که آنان را بشناسند و همان گونه که قرآن از مسلمانان خواسته، با آنان دوستی نورزند (1)؛ آنان را دشمن قطعی و حتمی خود بدانند (2)؛ همواره از آنان مانند شی ء نجس و پلید، اعراض و اجتناب کنند (3) و با امر به معروف و نهی از منکر، بینی منافقان را به خاک بمالند (4). خطبه بلند حضرت در نهج البلاغه در بیان ویژگی های منافقان، شامل چنین تحذیر و هشداری است (5)، و تمثیل منافق به درخت «حنظل» برای شناساندن منافق و ویژگی های او به مردم است: «مثل منافق، مانند درخت حنظل است که برگ هایش سرسبز ولی طعم آن تلخ است. (6) » در سخنی جامعه شناسانه، وجود منافقان عالم نما را گوشزد می کند و می فرماید: شما در عصری هستید که گوینده به حق، اندک و زبان به راستی ناگشاده و ملازم حق خوار است. اهل آن همگی سازشکار و جوانشان تندخو و پیرشان گنهکار و عالمشان منافق و نزدیکشان، بیرون رونده اند. کهتر ایشان، مهترشان را بزرگ نمی دارد و توانگرشان از فقیرشان دستگیری نمی کند. (7) ».

از نظر تاریخی می توان مصداق هایی همچون ابوموسی اشعری و عبدالله بن عمر را در نظر آورد و برخورد منافقانه ابن عمر را در بیعت نکردن و خیانت ابوموسی اشعری را در یاری نرساندن به امام در جنگ جمل به یاد آورد (8) امام در نامه اش به محمد بن ابی بکر، هنگامی که او را به جانب مصر روانه می کند، از همین منافقان برحذرش می دارد و آن را بر هشدار پیامبر مبتنی می کند که فرمود: «من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی ترسم؛ چه، مؤمن را خداوند با ایمانش باز می دارد و مشرک را خدا به سبب شرکش قلع و قمع می کند. بلکه من از آن که در درون منافق و به زبان عالم می نماید، می ترسم. آنچه [نیکو] می دانید، می گوید و آنچه منکر می دانید، می کند. (9) » امام همچنین در وصیتش به کمیل که افزون بر کمالات اخلاقی و عرفانی، مدتی ولایت « هیت » را در شمال غربی انبار به عهده داشت (10)، فرمان می دهد از منافقان بپرهیزد و با خائنان مصاحبت نکند (11) نیز به فردی از شیعیانش می فرماید: «بکوش تا زیر بار احسان منافقی نروی. (12) »

  1. ۱. فلا تتخذوا منهم أولیاء. (سوره نساء، آیه 89 و 140)
  2. ۲. هم العدو فاحذرهم. (سوره منافقون، آیه 4)
  3. ۳. فأعرضوا عنهم، إنهم رجس. (سوره توبه، آیه 95)
  4. ۴. خصال، ص 232، ح. 74
  5. ۵. احذرکم أهل النفاق فإنهم الضالون المضلون. (نهج البلاغه، خطبه 194)
  6. ۶. غرر الحکم، حدیث. 9878
  7. ۷. غرر الحکم، حدیث 3857؛ نهج البلاغه، خطبه. 230
  8. ۸. طبرانی، معجم کبیر، ج 19، ص 388، ح 910؛ کافی، ج 1، ص 397، ح. 1
  9. ۹. نهج البلاغه، نامه. 27
  10. ۱۰. موسوعة الامام علی فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 12، ص. 272
  11. ۱۱. بحار الانوار، ج 77، ص 271، ح 1 و ج 78، ص 9، ح. 16
  12. ۱۲. بحار الانوار، ج 75، ص 384، 

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

قالب های فارسی وردپرس 26 ارزان شاپ قلب های خاکستری تازه های صنعت غارشناسی و غارنوردی یادداشت‌های چندوقت یکبار در مورد موضوعات سیاسی و‌ اجتماعی POWERMILL CNC گوناگون Metal spinning product